پویان در یادداشتی در پایگاه "اوپن دموکراسی" اینگونه مینویسدکه دولت نروژ تبعیضی هدفمند را علیه دانشجویان ایرانی دنبال میکند در حالی که این رویکرد خشکاندیشانه و دگم به نفع منافع بلندمدت اروپا نیست. ماههاست که خبرهای دلسردکنندهای از نروژ حاکی از آن است که به دانشجویان ایرانی بهدلیل تحریمهای بینالمللی مجوز اقامت و روادید داده نمیشود. نکته قابل توجه این که حوزه تخصص این دانشجویان شامل موارد تهدیدآمیز علیه منافع اروپا نمیگردد.
اتفاق مشابهی دو سال پیش در هلند رخ داد. من در پاسخ به این تحرک، مقاله "تحریمها علیه دانشجویان ایرانی در هلند را متوقف کنید" را نوشتم. در این مقاله توضیح دادم که نباید به دانشجویان ایرانی به چشم تهدید نگاه شود. دانشجویان ایرانی که برای تحصیل در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری راهی اروپا و آمریکا میشوند، درواقع از زبدهترین دانشپژوهان ایرانی هستند. تحریمهای بینالمللی وضعشده علیه ایران شامل چنین تبعیضهای بارز آموزشی نمیشود. دانشجویان ایرانی در هلند نهتنها به بهانه این تحریمها هدف قرار میگیرند، بلکه خود را درگیر ساختار سیاسی وسیعتری میبینند که چنین تبعیضهایی را به مردم جهان تحمیل میکند.
البته در هلند، دانشجویان ایرانی در دادگاه پیروز شدند و طبق حکم دادگاه عالی اخراج آنها متوقف شد، اما متأسفانه این اقدام
سودی به حال دانشجویانی نداشت که بورسیه یا پساندارهای خود را از دست داده بودند.
در مورد نروژ وضعیت فرق میکند. همانطورکه انتظار میرفت، از سال 2013 به بعد با روی کار آمدن دولت جدید محافظهکار در این کشور رویکرد ضدایرانی در این کشور بالا گرفت. اتهامات تبعیضآمیزی که علیه ایرانیان مطرح شده است، تصویر بینالمللی نروژ را به عنوان جامعهای آزاد خدشهدار میکند. دولت نروژ پیش از اینکه به سرنوشت مشابه هلند گرفتار
شود، بایستی سیاست خود در خصوص پذیرش دانشجویان ایرانی را مورد ارزیابی
مجدد قرار دهد.
چنانچه قرار است به درخواستهای دانشجویان ایرانی پاسخ منفی داده شود، این کار میباید براساس دلایل محکم باشد. نگرش و برخورد مخفیکارانه مقامات مسئول مهاجرت نروژ تنها اتهامات علیه دولت مبنی بر تبعیض خودسرانه را تقویت میکند. با نگاهی به صفحه فیسبوک این دانشجویان با عنوان "تبعیض آموزشی علیه ایرانیان را متوقف کنید" متوجه حمایتهای گسترده جامعه آکادمیک و دانشگاهی از این دانشجویان میشویم. در این میان، چهرههای شاخص دانشگاهی نظیر "نوام چامسکی" دیده میشود. این شخصیت شناختهشده در حمایت از دانشجویان ایرانی مینویسد: "ما از دولت نروژ میخواهیم که از تصمیمات ناعادلانهاش منصرف شده و به تبعیض آموزشی پایان دهد."
"گانر بوویم" رئیس دانشگاه علوم و فناوری نروژ میگوید: "ممکن است ما طرف متضرر باشیم، چون از جذب دانشجویان بااستعداد محروم میشویم. دانشجویان دکترایی که درخواست روادیدشان رد شده است، از بهترین دانشجویان دانشگاه ما بودند." این گفتهها اغراق نیست. شاهد مثال این مدعا مهاجران ایرانی هستند که در چند دهه اخیر در مهمترین پستهای دانشگاهی و شرکتهای غربی مشغول به کار شدهاند.
"سرویس پلیس امنیتی" نروژ در خصوص متقاضیان شرکت در دورههای ارشد و دکترای "ریاضیات" هم ابراز نگرانی کرده است. آیا تحصیل در مقاطع بالای ریاضیات واقعاً تهدیدآمیز است؟ واضح است که این نگرانیها بیشتر محصول هراسافکنی و تبعیض است تا تهدید واقعی امنیتی.
یک کشور اروپایی میخواهد "مریم میرزاخانی" را تحریم کند. زنی که متولد و بزرگشده ایران است و نخستین زنی بوده که جایزه ارزنده و مشهور "فیلدز مدال" را از آن خود کرده است. بسیاری "مدال فیلدز" را همان نوبل ریاضیات میدانند. چنین تحریمهایی به ضرر همه تمام میشود و این اقدام نباید از سوی کشوری انجام شود که جایزه علوم طبیعیاش شهره خاصوعام است.
دانشجویان ایرانی علاوه بر برخورداری از حمایت گسترده کانونهای دانشگاهی، توانستهاند پشتیبانی شهروندان نروژی را نیز به سوی خود جلب کنند. در تاریخ 20 آگوست، دو کپی از کمپین 12هزار امضایی تهیه شده توسط دانشجویان ایرانی به دولت نروژ ارائه شد. در شبکه های اجتماعی نیز از مقامات نروژی خواسته شده است تا تصمیمات ناعادلانه و محدودکننده موقعیتهای آموزشی ایرانیان را تغییر دهد و به امضای شمار زیاد نروژیها و خارجیان اهمیت داده و تحولات را زیر نظر داشته باشند.
اروپاییها نباید تبلیغات منفی ناشی از سیاستهای تبعیضآمیز دولتها را دستکم بگیرند. به عنوان نمونه هلند بار دیگر درهای دانشگاههایش را به روی ایرانیان گشود و به آنها اجازه داد که پس از پیان تحصیل اجازه کار داشته باشند و به آنهاییکه 5 سال سابقه کار دارند تابعیت دهد. البته دانشمندان و محققان جوان و بااستعدادی نیز هستند که علیرغم درخواستهای زیاد جهت اقامت، رفتن به کشورشان را ترجیح میدهند. مثلاً کامبیز (نام مستعار) که فارغالتحصیل یکی از پیچیدهترین حوزههای تخصصی دانشگاه فنی «دلفت» است به من گفت که ازجمله دلایلش برای ترک هلند پس از چندین سال زندگی در آنجا برخورد کور و بسته نسبت به مهاجرین است. کامبیز در هلند احساس میکند هیچگاه واقعاً به خاطر استعداد و دستاوردهایش شناخته نمیشود و همواره یک «بیگانه» باقی میماند. همه این تبعیضها نسبت به آدمی با ذهن باز نسبت به این کشور، مردمش، شهرها، زبان و پیشرفت روا دشته میشود. سایر کشورهای اروپایی نظیر نروژ بایستی در سیاستهای مسموم تبعیضآمیزشان که آیندهسازان بالقوه جامعه را پس میزند، تجدید نظر کرده و از تزریق بیخود نفرت دست بردارند.
تحریمهایی که در مورد دانشجویان اعمال میشود که هیچ ارتباطی با فناوری سلاح هستهای ندارند. این موضوع از صفحه فیسبوک این کمپین و شرح حالهای موجود کاملاً مشخص است. این صفحه با 3000 لایک درخصوص ایرانیانی که مسئولان اداره مهاجرت بر پایه ترجیح فردی دست رد به سینهشان زده، مطلب میگذارد. وحید رسولزاده را مثال میگیریم که دانشجوی فناوریهای دریایی است. وی جهت پیگیری اهداف آموزشی مجبور به درخواست تجدید نظر به رأی اداره سرپرستی مهاجرین نروژ شد. در این اثنا مجبور شد بیش از یک سال در نروژ بدون حق کار یا سفر برای دیدن خانواده بماند.
این موضوع برای حمیده کفاش نیز پیشآمد که درخواست دانشگاه (NTNU) برای اقامت آموزشیاش رد شد. در صفحه فیسبوک این اقدام «بدون دلیل یقینی» دانسته شده است. وبسایت بیبیسی نیز از شرح حال کفاش که اجازه ادامه تحصیل در مقطع دکترا مهندسی مواد را نیافت، گزارشی تهیه کرد. بیبیسی از قول وی آورده که هدف پروژه تحقیقاتیاش کاهش گاز کربندیاکسید در فرآیند تولید آلیاژ آهن و منگنز بوده است. این پروژه به نفع محیط زیست بوده و هماکنون در ایران پیگیری میشود.
از قول «جوستین مردلن»، مدیرگروه دانشکده مهندسی و علوم مواد، آورده شده که رأی اداره مهاجرت «بیپایه و غلط» است.
نهتنها تقاضای روادید رد میشود، بلکه در وضع فعلی همه ایرانیانی که با خانواده به نروژ مهاجرت کردهاند و از قبل اجازه سکونت دائم دارند نیز دچار همین وضعیتاند. به عنوان نمونه مهتاب امامی فروشانی که به همراه خانوادهاش در اسلو زندگی میکند نتوانست در دوره کارشناسی ارشد شرکت کند و این همه بهدلیل تابعیتش است. بخش آموزش دانشگاه به وی اطلاع داده که وی «بهدلیل ایرانی بودن جهت شرکت در دوره ارشد مهندسی سیستم گرایش سیستمهای تعبیهشده واجد شرایط شناخته نشده است».
وی دوبار درخواست تجدیدنظر کرد که نهایتاً ماه ژوئن با نامه اخراج وزارت آموزش و پرورش مواجه شد. در این نامه آمده: بینالمللی کردن آموزش عالی در دستور کار ما قرار دارد و ما نیز از حضور دانشجویان ایرانی در نروژ خرسندیم. بااینوجود، دانشگاهها و مراکز آموزش عالی وظیفه دارند از انتقال غیرقانونی دانشهایی که به گسترش سلاحهای کشتار جمعی کمک میکنند، جلوگیری به عمل آوردند.
در ادامه آمده: این مقرارت در خصوص دانشجویانی که حق اقامت دائم در نروژ دارند نیز قابل اجراست.
ادامه تحصیل در دوره ارشد مهندسی سیستم چه خطراتی میتواند به دنبال داشته باشد؟ اول از همه، این رشته از مهندسی در زمینه سیستمهای کنترل موشک کاربری پیدا میکند و این میتواند دلیل نیاموختن برخی دروس به برخی دانشجویان و محققان باشد. اما این رشته طیف گوناگونی از کاربرد را شامل میشود: کیسه هوا، تلفنهمراه و ضربانساز قلب.
آیا یک دانشجوی ارشد میتواند اینقدر آموزش و اطلاعات دریافت کند که در ساخت سلاحهای کشتار جمعی از آن استفاده کند؟ بعلاوه همانطورکه در حکم دادگاه هلندی آمده بود: در جهان "جهانیشده" هر شهروندی میتواند اطلاعات را به دولت دیگری بفروشد.
تبعیض به خاطر تابعیت به عنوان راهبردی مؤثر
در حفظ منافع امنیتی بهشدت قابل تردید است. این نحوه برخورد خالی از تکریم و
احترام در بطن خود چه مواردی را القا میکند؟ طی چند سال گذشته، تحریمهای اقتصادی
وضعشده علیه ایران از سوی ایالاتمتحده و اتحادیه اروپایی بهدلیل نگرانی بر سر
بهدست آوردن سلاح هستهای، پیشرفت و آزادی جوانان ایرانی را که به دنبال وسعت
بخشیدن به افق فکری خویش بودهاند، کند کرده است.
خراب کردن پل روابط میان ایران و جهان غرب در حل چالشهای پیشرو کمککننده نیست. تنها کافی است نگاهی به پیشینه طولانی مناسبات آموزشی اروپا و ایران بیندازیم تا به تحولات اساسی چند دهه گذشته پی ببریم.
در زمان انقلاب صنعتی سده 19 میلادی، امیرکبیر سیاستمدار فرهیخته ایرانی نخستین کالج مدرن ایرانی را تاسیس نمود و عدهای را نیز برای بازآوردن دانش به فرنگ فرستاد. امروزه سالانه هزاران ایرانی به اروپا و آمریکای شمالی سفر می کنند. این مهم دیگر تقلید صرف و بازآوردن دانش (بالقوه حساس) نیست، بلکه هماکنون ایرانیان به این مجموعه بهشدت افزودهاند.
درحال حاضر، ایرانیان بسیاری در دانشگاههای
اروپایی مشغول به تدریس و پژوهش هستند و غالباً نیز پس از دانشآموختگی در شرکتهای
اروپایی مشغول به کار میشوند. در این برهه از تاریخ بایستی ورای غرضورزی سادهانگارانه
در قالب «ما» و «آنها» اندیشید.